در بخشی از مقدمه میخوانیم:
خلیج فارس از جمله مناطقی است که در بررسیهای جغرافیایی قدما اعم از یونانی و اسلامی مقام و موقعی خاص دارد و چنانکه خواهیم در در بسیاری از آثار جغرافیایی بعنوان یکی از چهار دریای داخلی دنیا مورد بررسی قرار داشته است که دلیل آن را میتوان یکی در شهرت و عظمت سرزمین پارس جستجو کرد و دیگر در نزدیک بودن آن به مراکز علمی قدیم بخصوص که بیشتر علمای جغرافیانویس اسلامی در حوالی همین دریا میزیستهاند. با توجه به این نکات نگارنده ضمن بررسیهای گستردهای که در سالهای اخیر پیرامون اوضاع خلیج فارس دنبال میکند، لزوم یک بررسی از جغرافیای تاریخی خلیج فارس را بیش از هر مطالعهی دیگری احساس نمود، به خصوص که در چند قرن اول و میانهی اسلامی علمای جغرافیانویس فرضیهی خاصی در مورد ابعاد و حدود و جغرافیای این دریا ارائه مینمودند.
به طور خلاصه علمای اسلامی و عرب برخلاف دانشمندان قدیم یونان که دریای جنوب ایران را خلیج فارس Sinus Persicus مینامیدند آن را (بحر فارس) موسوم ساختند و ابعادی را برای آن در نظر گرفتند بمراتب وسیعتر و گستردهتر از ابعاد و حدود جغرافیایی قدیم و فعلی خلیج فارس میبود و بزعم آنان بحر فارس همهی دریاهای منطقهی آسیای جنوبی و جنوب غربی را شامل میشد و دهها اثر جغرافیایی اسلامی و عربی که باقی مانده است حدود این دریای عظیم را با ذکر مشخصات کامل معین میکند.
همانطور که گفته شد اهمیت بررسی این مطلب بیشتر از آن جهت است که کیفیت اینگونه فرضیات در تکوین مشخصات و خصوصیات جغرافیایی این منطقه سخت مؤثر است و آن را استحکام میبخشد. بخصوص که در منابع فارسی و عربی جدید تا کنون نسبت بدان کمتر توجه شده است. لذا نگارنده بعنوان قدم نخستین بطور اجمال، موارد تفاوت و تباین جغرافیایی حدود بحر فارس و خلیج فارس را مبنی بر منابع عربی و تألیفات علمای اسلامی و عرب بررسی مینماید.