این کتاب همانطور که از نامش مشخص است، شامل ۶ فصل با موضوعات مستقل است. در فصل نخست علاوه بر مختصری از تاریخ حیاتداود و زندگینامه خود نوشت (اتوبیوگرافی) مولف، صداقت (متن اصلی شش فصل: ص۵) و شکسته نفسی مولف (ص۶) را میبینیم که به صراحت و بیپرده به انتقاد از خود و جامعه اطراف میپردازد. در فصل کوتاه دوم به مهمترین دغدغه خود که دانشاندوزی پرداخته، در فصل سوم باورهای خرافی مردم را به چالش کشیده و از اعتقادات منفعلکننده عوام انتقاد کرده است.
حیاتداودی در فصل چهارم به تحسین شجاعت و شهامت پرداخته است. در فصل پنجم نظر دانشمندان انواع خواب و رویا بررسی کرده و به نقد نظر جامعه اطرافش در این مورد پرداخته است؛ همچنین این نویسنده جوان جنوبی نگران صحت و سلامت و آینده مردم جامعهاش بوده است و در این راه در (فصل ششم) تقلای بسیار کرده است. اگرچه حیاتداودی در فصل اول هم، از دغدغهاش برای تندرستی و حفظ بدن گفته، در فصلهای بعد نیز بر اهمیت تندرستی تاکید کرده ولی فصل ششم را بهطور کامل به مبحث حفظ الصحه (بهداشت و سلامتی) اختصاص داده است.
حیاتداودی دلیل نگارش این کتاب را خلق اثری ماندگار، تاثیرگذار و جاودانگی نامش دانسته و دیگر هدف تالیف و تصنیف آن را نیز هدایت مردم جامعه «به شاهراه انسانیت» و «پیروی از قواعد مدنیّت» معرفی کرده است. مولف با انتقاد از بطالت در زندگی (به بطالت گذراندن زندگی)، در این کتاب نشان میدهد دغدغهاش این بوده که «اخلاف خود را به شاهراه انسانیت هدایت کند» و آنها را به «پیروی از قواعد مدنیّت» متقاعد کند؛ بنابراین در این ۶ فصل، دنبال راهحلی برای مفید گذراندن زندگی خود و مردم وطنش در صفحات جنوب کشور بودهاست.
اللهکرمخان حیاتداودی که از رجال سرشناس و حکمران منطقه حیاتداود در استان بوشهر بوده است، این کتاب را در طول یک سال و زمانی که ۲۶ یا ۲۷ سال داشته، به رشته تحریر درآورده است. مشخص است که فصل اول این کتاب بعد از پنج فصل دیگر تالیف شده و مولف در اوایل محرم سال ۱۳۳۶ شمسی دستنوشتههایش را برای چاپ به چاپخانه علوی در بوشهر سپرده است.
مولف در بخشی از کتاب به حمایت از تولید کالای ایرانی پرداخته و از فروش کالاهای خارجی با تصویر تزئینی و رنگ و رویی جذاب در بازار بندرریگ و رواج روپیه در معاملات، گزارشی زیبا ارائه کرده: «ما میرویم در دوکان که امتعه خارجی میفروشد از چهار سمت، بنای نگاهکردن را میگذاریم. ناگاه چشممان میافتد به یک قوطی کوچک ظریفی که نقش یک درخت خرمایی روی آن رسم شده و شکل یک زن بسیار خوشگلی هم کشیده شده که زیر درخت با سبدی پر از خرما است. آن وقت با کمال عجله دست _به سوی آن قوطی با وجودی که نمیدانیم داخل آن چیست ــ فرا برده و آن را برمیگیریم و بعد از چانهزدن فراوان که با صاحب دوکان صلاح رفتیم، دو روپیه از کیسه بیرون آورده و به دست نامبارک خودمان تسلیم میکنیم و وقتی که قوطی را باز کردیم، میبینیم بیست [و]چهار دانه خرما است که دو درژن باشد…»
حیاتداودی در پایان فصل پنجم با روایتی طنز و پرجاذبه اما پُر از مفهومی تلخ از باورهای غلط و رایج در بندرریگ، کرانه خلیج فارس و جامعه قاجاری ایران ارائه کرده است. او در این فصل، دو باور مردم، یکی درباره «ثابت بودن زمین و گردش خورشید به دورش» و دیگری «بیماری طاعون که به شکل یک آدم چهار شانه است» با طعنه و نقل قول مستقیم و با لحنی عامیانه از زبان مردم دور و برش به نقد کشیده است.
«ارتقا سلامت جسم مردم» و «اصلاح باورها و فرهنگ مردم» دو دغدغه مهم اجتماعی اللهکرمخان حیاتداودی بودند که در فصل ششم کتاب به آنها پرداخته است، تصریح کرد: با مطالعه این کتاب از اوضاع اجتماعی و وضعیت شهر ساحلی بندرریگ (شهر محل زندگی مؤلف) در هنگام جنگ جهانی اول نیز میتوانیم در فصلهای مختلف، تصویری روشن ببینیم و نگرشی بر اوضاع اجتماعی سایر بنادر و کرانه خلیج فارس در اواخر دوره قاجار داشته باشیم.
کتاب ۶ فصل با انبوهی از اصطلاحات و واژههای محلی رایج در بندرریگ و حیاتداود و سامان جنوب، تصویری از فرهنگ و ادب این گوشه از ایران زمین را در اواخر دوره قاجار ترسیم کرده که به تنهایی گنجینهای ارزشمند است و میتواند برای محققان و پژوهشگران دستاویزی زنده و مستندی متقن و شاهدی آگاه از ادبیات رایج در محل زندگی نویسنده در اواخر دوره قاجار باشد که تا به امروز هم جریان دارد.
این کتاب گزارشی زنده از جامعه مولف و اوضاع اجتماعی بنادر و بلوکات کرانه خلیج فارس است. در مبحث واژهها و ترکیبات ادبی یا بهطور کلی زبان و ادبیات محلی در جنوب نیز این کتاب نکات ارزندهای را عرضه کرده است. از نکات حائز اهمیت جامعهشناسانه این اثر میتوان به پرداختن به باورهای مردم کرانههای خلیج فارس اشاره کرد که با عنوان «تنقید اعتقاد عوام» در فصل سوم، همچنین فصل پنجم و در انتهای فصل ششم آمده است. این اطلاعات برای محققان عرصه جامعهشناسی و مردمشناسی و فرهنگ عامه بسیار کاربردی و مفید است.
با توجه به اینکه در فصل اول مولف هنگام معرفی خود، تاریخچهای مختصر از بلوک حیاتداود و خاندانهای حکومتگر این منطقه از دوره صفوی تا اواخر دوره قاجار ارائه کرده، این کتاب میتواند پاسخگوی بسیاری از دغدغههای پژوهشگران و استادان عرصه تاریخ خلیج فارس و لرهای ایران باشد؛ زیرا حیاتداودیها از طوایف مشهور لر و شیعه هستند که در دوره صفوی از خرمآباد لرستان به سواحل خلیج فارس آمدهاند و همواره در عرصههای مختلف تاریخ، مرزدارانی وفادار و فداکار بودهاند. از اینرو علاوه بر مورخان، جامعهشناسان و فرهنگپژوهان، مردم استان بوشهر هم کنجکاو و مشتاق هستند درباره مناطق زندگیشان از زبان نویسندهای که بیش از یک قرن پیش این کتاب را نوشته اطلاعات آموزنده و ملموسی بهدست آورند.
بررسی ادبیات و اندیشههای این کتاب میتواند دستمایه مقالات، پایاننامهها و رسالههای متعددی شود؛ همچنین با خواندن این کتاب، دوره گذار از سنتگرایی به تجدد و نوخواهی را در ایران، از قلم یک نویسنده معتقد و مذهبی میتوان مورد ارزیابی قرار داد. نظیر چنین چهره متفکری در اواخر دوره قاجار در جنوب بسیار کم داشتهایم و حق هم این نبود که کتاب همچنان نایاب باشد؛ اما اینک با انتشار دوباره «شش فصل» با معرفی یک چهره دیگر از مشاهیر و دانشمندان استان بوشهر، یکی از مفاخر حیاتداود و بندرریگ و گناوه نیز نام و یادش تکریم و تجلیل میشود.