پژوهش تاریخی همیشه نقش منحصربهفردی در شکلگیری و تکامل فلسفهی اجتماعی داشته است. بخش مهمی از قوانین و قواعد اجتماعی امروز، در واقع ثمرهی مطالعه و درسآموزی از تاریخ است. در این میان مباحث مربوط به اندیشهی سیاسی یا پیوند میان اندیشه و سیاست از اهمیت مضاعفی برخوردارند و تاکنون نیز توجه درخوری به آن نشده است. اندیشهی سیاسی در سادهترین تعریف عبارت است از هرگونه تأمل و کنکاش فکری آزاد (مشتمل بر توصیف و حتی تجویز) در عرصهی سیاست و امور سیاسی. در واقع اندیشهی سیاسی لزوما به دنبال مطالعهی روشمند فلسفی یا علمی سیاست و امور سیاسی نیست؛ اما جنس این نوع مطالعه از جنس اندیشهای است و به مباحث اصولی سیاست و اموز سیاسی اختصاص دارد.
در مطالعهی اندیشهی سیاسی ایران باستان انتظار میرود؛ اولا بنیادهای سیاسی حاکم بر سیاست ایران باستان به طور نسبی توصیف شوند و مورد تحلیل قرار گیرند؛ ثانیاً تمایزهای بنیادهای سیاسی ایران باستان با سایر جوامع مدنی باستانی همتراز با ایران تا حدودی روشن شوند؛ ثالثاً واقعیتهای سیاسی مهم و تعیینکننده در اصول سیاسی اعم از مثبت و منفی از خفا خارج شوند و نقش این وقایع در ساخت سیاسی ایران باستان مورد بررسی قرار گیرد؛ رابعاً درسها و عبرتهای اندیشه و کنش سیاسی اعصار باستانی ایران برای امروز و آینده تا حد امکان مورد بحث قرار گیرند.
آنچه در این مجموعهی چهارجلدی در اختیار خواننده قرار گرفته است، تلاش دارد تا بر اساس آنچه در روایتهای اساطیری و حماسی در سرمشق شاهان پیشدادی و کیانی آمده است و بر اساس آنچه در دوران تاریخی حکومتهای بومی پیشاآریایی و سپس پادشاهیهای باستانی چهارگانهی ایران از ماد تا ساسانیان را در بر میگیرد، تصویری از اندیشه و سیاست در ایران باستان به دست دهد.
در جلد سوم با عنوان «فروغ و فرسایی سیاست جهانشهری هخامنشیان» ۳۱ مقاله در دو بهره آورده شده است. دورهی هخامنشیان فصلی بیمانند از تاریخ تفکر و اندیشهی سیاست ایرانی در پایهگذاری ساخت نهادیافتهی آمریت و نظام فکری و ساحت ساختی ـ کارکردی سیاست شهریاری و الگوی تأسیسی فرمانروایی است که از سوی محققان ایرانی و غیرایرانی بسیار مورد توجه واقع شده است.
در بهرهی نخست این جلد همانند بهرهی دوم جلد دوم که به بازشناسی دولت ماد اختصاص یافته بود، عنوانهای موضوعی مستوفایی دربارهی شکلگیری و ساختیافتگی الگوگونهی دولت شاهانشاهی هخامنشیان و سیاست جهانشهری آنان اختصاص یافته است. توجه به ارکان متنوع دولت و نظام سیاسی و اجتماعی هخامنشیان و ساختها، نهادها، سیاستها و روابط و روندهای سیاست شهریاری در این دوران و مواجهه و مناسبت حکومت آنان با جهان آن روز در قالب سیاستها و استراتژیهای نظامی و فرهنگی در این بخش مورد بحث قرار گرفته است.
خواننده با خواندن این جلد درخواهد یافت که چرا دوران فرمانروایی هخامنشیان از چشمانداز تاریخی و اندیشگی آنچنان حائز اهمیت است که بدون آن نمیتوان تصویری دقیق از «اندیشه و سیاست در ایران باستان» به دست آورد. برای عرضهی چنین تصویری، مقالات این بخش افزون بر متون و کتابهای معتبر، از پژوهشهای تاریخی و باستانشناسی متأخر و مدرن نیز استفاده کردهاند. در این بخش کوشیده شده است تصویری توصیفی و تحلیلی از این موقف تاریخی با دولتی جهانشهر و فراخگستر با مردمانی از ملل و اقالیم بزرگ قومی، زبانی، مذهبی، فرهنگی و اجتماعی متکثر به دست داده شود؛ تصویری که در قاب آن میتوان کموبیش جهانی آباد، وسیع، متکثر، قدرتمند، ثروتمند و امن را مشاهده کرد.
در واقع با برآمدن هخامنشیان و تصویری که آنها از سیاست شهریاری ایرانی به جهانیان عرضه داشتند، ابعاد متعددی از اندیشهی سیاسی در ارتباط با حکمت، الهیات، اخلاق، علم، هنر، قدرت نظامی و … به میدان بحث و عمل آمد که همهی آن ابعاد به گونهای منسجم یک انداموارهی کامل را شکل میدادند. در این اندوامواره گونهای از الهیات ارزشی و اخلاقی توأم با ساختیافتگی نهاد آمریت، تعریفی از معنای زندگی سیاسی را عرضه داشته است. این معنا از زندگی سیاسی تنظیمکنندهی روابط داخلی و خارجی حکمرانان سیاسی یا همان شهریاران بوده است که به اقتضای عمل و زمان و مکان، قوانین لازم را وضع و به اجرا درمیآوردند. در این نگرش، ارادهی معطوف به وحدت در عین کثرت فرهنگی، اقوام و ملل و مذاهب متعدد را به سمت همبودی هویت سیاسی در کلانمتن نظام سیاسی مقتدر حمایتگر سوق میداد و آنها را به جای دشمنی و رقابت، به دوستی و پیوند متمایل میساخت.
در بهرهی دوم این جلد پدیدهی مهم مواجههی تاریخی ایرانیان و یونانیان در دو رویهی مناسبات فرهنگی، فکری و مواجهههای سیاسی و نظامی مورد بررسی قرار گرفته است. در وجه نخست، تأثیر تفکر و فرهنگ اساطیری، فلسفی، دینی و خرد مزدایی بر فکر و فرهنگ و فلسفهی یونانی مورد توجه قرار گرفته است. در این قسمت به وجوهی از نفوذ تفکر و انگارههای الهیات دینی و آیینی مزدایی و چارچوب فکری سیاست شهریاری شاهان بزرگ هخامنشی (مادی) در فرهنگ و تفکر یونانی و بازتاب آن در متون فلسفی و ادبی و اخلاقی متفکران بزرگ یونانی اشاره شده است. در قسمت دوم غلبهی نظامی اسکندر مقدونی بر ولایات و طوایف ایرانی و در نهایت سقوط حکومت هخامنشی مورد تحلیل واقع شده و به این پرسش مهم پاسخ داده شده است که چرا با وجود محالبودن تصور چنان رخدادی، این اتفاق روی داد. متعاقب این اتفاق، زمینهی لازم برای گونهای از گسست تاریخی در سنت و سیرهی شهریاری ایرانی و در نتیجه سیطرهی سلوکیان بر سرزمینهای پارسی فراهم شد که البته دیری نپایید و این اندیشه و سیاست مجدداً احیا گردید.