از آنچه به عنوان هنر ساسانی باقی مانده است، میتوان به این مهم دست یافت که در پس این نقوش پررمزوراز دنیایی از اندیشه که از ذهن اسطورهپروز مردمان آن دوره برخاسته، آرمیده است. شالودهی هنر ساسانی در زمان پادشاهی اردشیر یکم ریخته شد. در هنر ساسانی تأکیدی صریح بر نظم، وضوح طرح و بهویژه قرینهسازی دیده میشود و اینکه کاربرد نقوش و ترکیببندیها همراه با معانی نمادین هستند، انکارناپذیر است. قرینگی عنصر اصلی ترکیببندیهای نقوش ساسانی است و چون بسیار تکرار شده، میتواند دارای معنای عمیقی در خود باشد.
اگرچه هنر ساسانی در طی جنگهایش با روم از فرهنگ غربی اقتباس داشته است؛ ولی اساس هنر ساسانی را عناصر کهن ایرانی و آسیای غربی شکل میدادند. عناصری که از طریق رجوع به سنتهای هخامنشی احیا شده بودند. هنر ساسانی از برخی ویژگیهای هنر پارتی نیز بهره گرفت و بدینسان سبب تداوم آن شد. از تلفیق این عناصر گوناگون زبانی نو شکل گرفت که نهتنها واژگانی مناسب توصیف عظمت، اقتدار و تجمل شاهان ساسانی داشت، بلکه عمیقاً از قابلیتهای ذوق و اندیشهی ایرانی برخوردار بود.
عصر ساسانی شاهد مرحلهای مهم از تحول زیباییشناسی ایرانی بود. دستاوردهای هنر این دوره از غرب تا آتلانتیک و از شرق تا چین نفوذ کرد و سپس تا دیرزمانی پس از انقراض سلسلهی ساسانی نیز پایدار ماند. ارزشها و سنتهای ساسانی نهتنها از طریق آثار هنری، بلکه همچنین با واسطهی متون به دورهی اسلامی رسید و پشتوانهی غنی برای تحول بعدی ادبیات و هنرهای ایران به وجود آورد.
نگارگری مکتب شیراز یکی از مکاتبی است که در دورهی اسلامی، نقوش و المانهای ساسانی و کهن ایرانی را در خود محفوظ داشته است که در این میان میتوان از قرینگی نام برد. این عامل در نگارههای مکتب شیراز بسیار به چشم میخورد و در سربندها و لباسها نیز میتوان شباهتهای زیادی با دورهی ساسانی یافت که در این کتاب بررسی شده است.
فصل نخست با عنوان «هنر ساسانی» به عنوان مقدمهای است که در آن دربارهی هنر ساسانیان، جایگاه هنر ساسانی، ویژگی هنر ساسانی، معماری، حجاری، فلزکاری، نقاشی و سایر هنرهای ساسانیان بحث و بررسی صورت گرفته است. همچنین در این فصل بخشی به بررسی دین و مذهب در دوران ساسانی اختصاص یافته است.
مکتب نگارگری شیراز را به تعبیری میتوان امالمکاتب ایران در قلمرو کتابآرایی دانست که گرچه به لحاظ فرهیختگی و پروردگی به پای مکاتب دیگری چون مکتب تبریز، هرات و اصفهان نرسید؛ ولی از حیث تداوم و استمرار و تجربه ادوار مختلف هنری از آنها پیشی گرفت. سالهای بیشمار بر این مکتب گذشت و زنجیرهای از مراحل گوناگون را با بیان و زبانی متفاوت تجربه کرد و در قلمرو سبک بومی به بالندگی و کمال رسید. در فصل دوم دربارهی نگارگری مکتب شیراز در دورههای آل اینجو، آل مظفر و تیموریان سخن گفته شده است.
قرینگی در آثار ساسانی گاه به صورت چلیپا و گاه به صورت آخشیجهای چهارگانه (آب، باد، خاک، آتش) و چهارگوش (اسطورهی خاک) خودنمایی میکند. در فصل سوم ضمن بررسی قرینگی در نقوش ساسانی، قرینگی در نگارگری مکتب شیراز نیز تبیین شده است.
قدیمیترین نقشی که پوشش تن، سروپای ساسانیان را مینمایاند، نقوشی است که بر روی دیوارنگارههای سنگی تخت جمشید کنده شده است. در فصل چهارم کتاب به بررسی سربندها و لباسها در نقوش ساسانی و تداوم آنها در نگارههای مکتب شیراز پرداخته شده است.
فصل پایانی کتاب اختصاص به نتیجهگیری مباحث دارد. در پایان نیز منابع کتاب اعم از لاتین و فارسی آورده شده است.