دوران سلطنت ۳۷ سالهی محمدرضا شاه پهلوی (از شهریور ۱۳۲۰ تا بهمن ۱۳۵۷) دارای دو بخش است: بخش اول تاریخی سراسر دردناک و الیم از بازیهای پنهان قدرتهای استعماری و امپریالیستی برای غارت ایران، و بخش دوم، زندگی خصوصی و سراسر عیش و عشرت، عیاشی و خوشگذرانی دو خانوادهی پهلوی و دیبا و همچنین خاندانهای حکومتگر میباشد. پس از اشغال ایران توسط متفقین در سوم شهریور ۱۳۲۰ و به دنبال خروج رضاشاه پهلوی از ایران، دخالتهای پنهان انگلستان، قدرت غالب استعمارگر آن زمان در ایران، شکل علنی به خود گرفت و در حالی که شوروی معتقد به حذف رژیم سلطنتی پهلوی و تاسیس جمهوری در ایران بودند، انگلستان به حمایت از فرزند رضاشاه تبعیدی پرداخت و دوستان آمریکایی خود را نیز به حمایت از این تصمیم فراخواند. از این زمان به بعد دخالتهای انگلستان و آمریکا در ابعاد گوناگون اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی ایران آشکار شد و اوج آن اقدام مشترک آنان برای کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ در ایران و سرنگون کردن حکومت ملی دکتر محمد مصدق بود. از سال ۱۳۳۲ به بعد که شاه ادارهی امور کشور را به دست آمریکاییها و عوامل داخلی آنها سپرده بود، خود به جمعآوری ثروت و مالاندوزی و عیش و عشرت سرگرم شد و این روند تا پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ ادامه داشت. از نخستین روزهای سقوط رژیم سلطنتی ایران و تشکیل حکومت جمهوری اسلامی، وسایل ارتباط جمعی جهان و شبکههای رادیو تلویزیونی توجه خاصی به اخبار و رویدادهای ایران مبذول داشتهاند و یکی از سوژههای بسیار جذاب و مورد علاقهی خبرنگاران خارجی، اعضای خانوادههای پهلوی و دیبا بودند. چنان که شاه سابق قبل از مرگ در پاناما با یک خبرنگار آمریکایی به مصاحبه نشست و حاصل آن کتاب «پاسخ به تاریخ» بود. اشرف پهلوی، فرح و سایر اعضای خانوادهی پهلوی و دیبا نیز تاکنون مصاحبههای زیادی با نشریات بینالمللی انجام دادهاند و حتی برخی آنها خاطرات خود را نیز به چاپ رساندهاند.
نگارنده در کتاب حاضر به صدها جلد کتاب خاطرات منتشر شده در طول سالیان گذشته مراجعه و علاوه بر آن از نشریات اروپایی، آمریکایی و مجلات نیز استفاده کرده است تا بر اساس آن خاطرات و مصاحبهها زوایای تاریک سلسلهی پهلوی را در دورهی محمدرضا آشکار کند.