محمد درودیان، در مقدمه کتاب، تلاش برای تحقیق و نگارش درباره «درسها و دستاوردهای جنگ ایران و عراق» را حاصل پیشنهاد رئیس مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، به مناسبت «سی امین سالگرد پایان جنگ» دانسته که پس از بررسیهای اولیه، از طریق گفتگو با مسئولان و فرماندهان جنگ، در چهار حوزه نظامی، امنیتی، سیاست خارجی و تبلیغات، پیگیری شده است. این کتاب با نظارت علمی سردار سرلشکر پاسدار دکتر غلامعلی رشید از سوی مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس به چاپ رسیده است.
بر اساس توضیحات نویسنده؛ در سال ۱۳۹۹ با گسترش تدریجی ویروس کرونا و ضرورت رعایت قرنطینه و فاصله اجتماعی، روند گفتگوها در عمل محدود و متوقف می شود. همچنین پیش از این در طراحی گفتگوها پیش بینی شده بود با توجه به سی سالگی پایان جنگ، حداقل «سی گفتگو» انجام شود، اما با توجه به طولانیشدن روند گفتگوها، قرار شد با نزدیک شدن به «چهل سالگی آغاز جنگ»، «چهل گفتگو» انجام شود اما با موانعی که ایجاد شد، هیچ کدام از برنامهریزیها برای گفتگوها طبق پیشبینی انجام نشد.
در این کتاب، ضرورت توجه به استفاده از تجربه جنگ با عراق، برای مدیریت چالشهای کنونی، به عنوان یک مسئله اساسی، مورد توجه قرار گرفته است. بر همین اساس، نسبتِ میان تجربه جنگ با عراق و چگونگی استفاده از گذشته برای پاسخ به نیازهای حال و آینده، بعنوان هدف اصلی در انجام گفتگوها، منطق، چارچوب و روش پرسشها و مهمتر از آن، انتخاب افراد را شکل داده است. به این اعتبار، رویکرد و روش جدید در نقد و بررسی تجربه جنگ با عراق، وجه تمایز کتاب حاضر با سایر آثاری است که در حوزه جنگ ایران و عراق منتشر شده است.
تأکید بر مفهوم «درسها و دستاوردهای» جنگ با عراق در گفتگو با فرماندهان و مسئولان جنگ، برپایه این فرض انجام شده که هم اکنون رخدادهای سیاسی و نظامی در جنگ با عراق، «تاریخمند» شده است. به این معنا که مسئله وقوع، ادامه و پایان جنگ در یک دوره زمانی، در مکانهای مختلف و در ابعاد متفاوتی واقع شده و همچنان آثار آن برجای مانده و پیامدهای آن جریان دارد. به همین دلیل اینگونه هدفگذاری و طراحی شده است که برخی از موضوعات اساسی جنگ، در چارچوب پرسشهای نظامی – عملیاتی و سیاسی- راهبردی به بحث گذاشته شود، تا برخی نتایج آن برای مواجهه با موارد مشابه در آینده قابل بهرهبرداری شود.
در این کتاب به منظور روشن شدن چارچوب و هدف اصلیِ گفت وگو با فرماندهان و مسئولان جنگ، بر تعریف دو مفهوم تأکید شده است: نخست؛ «دستاوردها» که شامل موضوعاتی است که برای دستیابی به آن در زمان جنگ، «هدفگذاری» شده بود. دوم؛ «درسها» که حاصل آزمون و خطاست و در فرآیند تجربه جنگ، به دست آمده است. بنابراین، تفاوت درسها با دستاوردها این است که درسها در فرآیند تجربه و مواجهه، حاصل شده و هنگام تصمیمگیری چندان مورد توجه نبوده است. در صورتی که دستاوردها، حاصل هدف گذاری و تأمین آن است.
درودیان در توضیح تهیه فهرست فرماندهان و مسئولان که با آنها گفت و گو شده، نوشته است: اسامی پیشنهادی برای گفتگو، شامل حدود ۴۰ نفر بود اما به دلیل محدودیتهای موجود، فقط با برخی از آنها گفتگو شده است. در این مسیر، تلاشهای زیادی صورت گرفت تا با سردار محمد باقری و سردار احمد وحیدی گفتگو شود که با وجود استقبال اولیه، شرایط لازم برای این منظور فراهم نشد. همچنین در چند مرحله قرار شد با سردار شهید حاج قاسم سلیمانی گفتگو شود، اما ایشان درگیر مسائل منطقه بود و در عمل فرصت آن حاصل نشد. گفتگو با سردار رحیم صفوی در دفتر ایشان صورت گرفت، اما به رغم پیگریهای مکرر، دسترسی به فایل ضبط شده برای پیادهسازی و ویرایش آن حاصل نشد. تلاش شد با افراد دیگری که در حوزه امنیت، سیاست خارجی و تبلیغات مسئولیت داشتند، مانند: دکتر حسن روحانی، آیت الله جزایری، آیت الله ری شهری، دکتر کمال خرازی، مهندس محمد هاشمی، دکتر عابد جعفری، دکتر محمدجواد لاریجانی و برخی افراد دیگر گفتگو شود که فرصت آن فراهم نشد.
درباره روش گفتگو در کتاب نیز آمده است: برای گفتگو با فرماندهان و مسئولان جنگ، از روش پرسش مستقیم از تجربیات هر فرد در حوزه تخصصی و مسئولیتی، استفاده و بر همین اساس پرسشها تنظیم و برای گفتگو ارسال شد. همچنین برای تنظیم متن گفتگوهای انجام شده در کتاب، با توجه به ترکیب افراد و موضوعات مورد بحث، از سه دستهبندی کلی فرماندهان سپاه، فرماندهان ارتش و افراد غیرنظامی که بیشتر دیپلمات هستند، استفاده شده است. تنظیم گفتگوها در ساختار کتاب نیز به این شکل است که برای هر گفتگو ابتدا مختصری از زندگی اشخاص تحت عنوان «زندگی نامه» نوشته شده، سپس خلاصه ای از گفتگو تحت عنوان «چکیده» آمده و پس از آن متن گفتگو قرار دارد. همچنین در ساختار کتاب، ابتدا گفتگو با اشخاص نظامی در دو بخشِ سپاه و ارتش تنظیم شده و در بخش سوم، گفتگو با غیر نظامیها قرار دارد.
به اعتقاد نویسنده؛ نتایج مباحث طرح شده در این گفتگوها، چندان با عنوان بحث مبنی بر «نقبی بر درسها و دستاوردها جنگ»، منطبق نیست. زیرا اکنون شیوه مواجهه با تجربه جنگ، فارغ از گروهبندیهای سیاسی و نهادی، از سه مشخصه «تکرار، مناقشه و تحریف»، با استفاده از «توصیف و تحلیل» رخدادهای سیاسی- نظامی برخوردار است. بنابراین با وجود ضرورت تأمل بر تجربه جنگ با عراق و استفاده از آن در شرایط مشابه، نتایج مباحث طرح شده در گفتگو با فرماندهان و مسئولین جنگ، با اهداف مورد نظر که نیازمند استفاده از «مفاهیم نظری» برای تبیین گذشته و استفاده در آینده است، نسبتی ندارد. در عین حال، متن گفتگوهای انجام شده میتواند «نظام آگاهی» و «شیوه تفکر» درباره این تجربه تاریخی و راهبردی را که در نزد فرماندهان و مسئولان وجود دارد، برای مخاطبان و نسل جدید تا اندازه ای آشکار کند و از این طریق راه برای ادامه پژوهشها گشوده شود.